دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

نه... نه... نه.........

لحظه های آخر 

شمارش معکوس برای از دست دادن عزیزترین عزیز

نمی خواهم بروی

التماسم را می شنوی؟

هیچ کس نمی خواهد که بروی

چرا به التماس هایشان اهمیت نمی دهی؟

مگر اشک ها گواه خوبی نیستند؟

مدت هاست که شده ای بزرگترین دعای ما...

می دانم خیلی بد بودم.

تاوان اشتباه مرا چرا مادرم بدهد؟

گناه خواهرم چیست؟

نرو... تو را به خدا نرو....

کاش راهی می یافتم

تا مانعت می شدم

 

نظرات 1 + ارسال نظر
تلنگر یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:48 ب.ظ

متاسفم کاش نمی رفت !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد