زندگی= زنده+گی حال اگر فرض کنیم "گی" مخفف "گاییدن" باشد انگاه داریم: زنده + گائیدن و با توجه به این که اخر زندگی مردن است داریم: زندگی= زنده بودن و گائیده شدن تا مردن یعنی همان سراسر سرگردانی و گم گشتگی و اوارگی و بی کسی یعنی گم کردن هدف و غرق شدن در روز مرگی یعنی زهر در کام و خنجر بر قلب خندیدن یعنی ... یعنی... بدبختی....
امروز که به بی راهه رفته ام شوق بازگشت دارم و توان آن ندارم! به بن بست سیاه چاله ها دیگر نوایی نیست وگرنه می آمدم. به شوق عشق بازی از عشقبازی دل کندن
به شوق افتاب یک دنیا را زیر ابر ها دویدن
اگر نایی داشته باشم
از خرابه های وجودم بوی تعفن می اید...
سلام رفیق گه اشکال نداره این مطلب رو میذارم با نامت تو وبلاگم
این که خیلی باحاله..دمت رم