من که حرمت کس نشکستم و پرده ی کس ندریدم
چرا بر رگ غیرتم تاختند و ...
این درد دیگر گفتنی نیست ...
مرگ هم چاره نیست.
آخه خدا جونم قربونت برم این یکی دیگر کمرم را شکست. چه کار داری میکنی با من؟
اونقدر بد که حتی نمی تونم بنویسمش...
نمی دانم چرا این بار هق هق های بی صدایم تمام نمی شوند ...
دانستن درد بزرگی است
راست گفتی این روزا دانستن درد بزرگیه
و انقدر چیزهای عجیب هست که آدم به عدالت خدا هم شک میکنه!
کاش خدا دلیلش رو میگفت کاش
دانستن درد بزرگی است
موافقم