هدیه تولدم بود...
یا
هدیه جدایی
یا
تبلور ایثار عشق در تو...
بر اوردن ارزویم
به بهای از دست دادنت...؟؟؟!!!!
آه ای... "اخرینم"
"میم تو" بی "نون" نگاهت مرده است
آه ای... "آخرین آرزوی براورده"
سوگندم را به خاطر داری؟ تو دیگر پایانی... و اغاز....
آه ای.... هق هق های بی وقفه
امانم دهید.... بگذارید بنویسم....
آه ای.... اشک های پیوسته
نمی دانم بگویم نبارید و بگذارید که تا قیامت از غمش بنویسم،
یا بگویم خون ببارید و ببریدم
آه ای .... ای.... ای.....
ای دوست، معشوق ، محبوب...
ای دنیای من....
آن لحظه ی اخر ، پشت سرت را هم نگاه نکردی...
به خدا که حال من از تو بهتر نیست
سلام دوست خوب وبلاگت بسیار عالیه اگه بتونی مطالب را زیاد کنی خوبترم میشه
سلانم دل زاده....
دلت خون شده آره؟؟؟؟
چکار میشه کرد داداش.... بابا بیخیال .. ما فقط توی وبلاگمون از آه و ناله می نویسیم... دیروز اونقدر خندیده بودم روده بر شدم جات خالی
خاکستری میم رو از من جدا کرد شد...........محمد
نون...................
اما نون......هیچی فقط می تونست نابود بشه چون دیگه ارزشی واسش نمونده بود همه چیزشو داد که من بمونه.دیکه هیچ ارزشی نداره...فقط می تونه تو خاستری های فکرش غرق بشه...............خاکستری تو خیلی بی رحمی.....اون خیلی شاد بود..پاک بود....کشتیش.
بهت گفتم کنترل + اف 5 بزن تا پست هام بیاد!!