می دانی
هر بار که یک اجر بر میداری
و من خیره، با تعجب تورا مینگرم
تو در پاسخ سوالی که در ذهنم میکوبد
میمانی
و شروع میکنی به توجیه کردن
و با هر یک کلمه
که -نه در پاسخ- در توجیه پشت سر هم می بافی
کسی در دلم فراید میزند:
فردا هم ادامه خواهد داد
به توجیه های بی پایان
چشمانت را باز کن!
این نمی تواند باشد!