دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

خط

می دانی 

هر بار که یک اجر بر میداری

و من خیره، با تعجب تورا مینگرم


تو در پاسخ سوالی که در ذهنم میکوبد

 میمانی


و شروع میکنی به توجیه کردن


و با هر یک کلمه

که -نه در پاسخ- در توجیه پشت سر هم می بافی


کسی در دلم فراید میزند:

فردا هم ادامه خواهد داد

به توجیه های بی پایان

چشمانت را باز کن!

این نمی تواند باشد!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد