ازت متنفرم به خاطر عشقت
به خاطر عشقمون
به خاطر عشقم
بیزارم از دوشت داشتنت که تمام وجودم را گرفته
بیزارم از خودم که تمام حال و هوای دلم روحیه ام انگیزه ام نگاهم زندگیم بود و نبودم به تو بسته
بیزارم از این سالها و روزها
بیزارم از اولین لحظه تی که دیدمت
از بوسه های شیرینمان
از بهترینلحظات عمرمان
از شیرین ترین خاطراتم
از ناب ترین لحظاتم
از عشق خالص نگاهت
صداقت بی حد و مرزت
از اعتماد بینهایتی که به تو دارم وداشتم
بیزارم از تمامدوست داشتنهایت
وقتی که قرار است دیگر نباشی
و حال من بد بد بد بد باشد از نبودنت و نداشتنت و مرور تمام ان لحظه های بی تکرار که مرا خوشبخت ترین مرد روی زمین کرده بودی