دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

وقتی تمام وجود می لرزد

وقتی که یک مرد یک مرد که مردانه زیسته انچنان خنجر می خورد که نفسش بند می آید و تمام اندامش به لرزه می افته و هق هق می کنه...

اون مرد منم

اما دیگه از مرد بودن خستم

می خوام نامرد باشم