دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

همه دنیارو بگردی مث من پیدا نمیکنی. ولی تو عشق نمی خواستی. فرند ویت بنفیت می خواستی. من دیر فهمیدم. نباید ازت انتظار میداشتم. چیزی که داغونم کرد انتظارات خودمه  

فکر میکردم میفهمی صداقت چیه. برای خودم متاسفم. 

بد کردی

بد کردم

همه چی خرتب شد

چقدر تلاش کردم برا ساختنش

یه لحظه 

همش به فاک رفت

یه قصر ساختیم رو  یخ دریاچه

همشو خراب کردی

دروغت 

که نمیفهمم چرا

بیچارگی من که خوب میفهمم چرا

بغض و تنهایی تو که نمیفهمم چرا

تنهایی و اشک و نبودت

خدا نگهدار تنها امید زندگی