دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

گاه خسته تر از انم که می نمایم

 وقتی به این سیاره خاکی میای هر روز و هر لحظه داری امتحان پس میدی! همیشه سر دوراهی هستی... و بعضی وقت ها انتخاب چقدر سخته!

وقتی که نمی خوای به کسی نه بگی

وقتی که دل نمیشکنی اما میشکننت!

راستی چندتا چک دارم که پاس نشده! یکیشون گفته شنبه فرم می زنه! 

اینم از بازار خراب ما. برام دعا کنید. 

نمیدونم چرا بعضی وقت ها همه چیز با هم گره می خوره؟ انگار یه چیزی وجود داره که داره همه ی درهارو به روت می بنده! اما می دونم که یه جای کار می لنگه! کاش کسی بود که بهمون می گفت مشکل از کجاست. من واقعا گیج شدم...

توی این بازار خراب چند تا مشتری خوب داشتم که می تونستن زندگیمو تغیر بدن، اما چی شد: یکی از اونها تصادف کرد و الان تو بیمارستانه! یکی چاه آبش ریزش کرد و لوله 10 اینچش مسدود شد و پمپش سوخت!!! 

یکی بیماری به گاوهاش زد و همه مردن!!!

عجب!!! به نظر شما مشکل از چیه؟  چه گناهی کردم که داره اینجوری میشه؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد