دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

حتی وقتی بر سرم پتک می کوبد این را از لطفش می دانم

وقتی به سرنوشتم نگاه کردم باز همین جمله در ذهنم امد: چه سرنوشت متفاوتی!!! نمی توان گفت تقدیر وجود ندارد... اما ما هم وجود داریم...

و باز این جمله ی خودم را می نویسم که حس می کنم زیباترین جمله ی دنیاست! وشاید همان جمله ای که وقتی خلق شدم خدا به فرشته هایش گفت:

تنهایی خرخره ام را سخت می فشارد! سرنوشت متفاوتم گاه به انجماد هلاکتم می رساند و گاه گداخته بر سرم پتک می کوبد...


اری" گداخته و بر سرم پتک می کوبد" و  اینگونه می خواهد که از من مردی بسازد توانمند با ریشه های قوی! 

به خود امید میدهم:

90% افراد موفق خودساخته بوده اند و گاه بیش از تو نیز پتک خورده اند و گداخته اند! پس به لطف خدا امیدوار باش که اگر دوستت نمیداشت اینگونه نمی گداختد. شاید سرنوشت من متفاوت است به این دلیل که قرار است فردی بسیار متفاوت باشم!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد