دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

ای مرگ
ای بزرگترین ارزو
دستان گرمم را نمی فشاری؟ خنکای وجودت را به التهابم نمی بخشی؟ بی تابیم را در نمیابی؟

نظرات 6 + ارسال نظر
سارا جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:35 ب.ظ

ای مرگ از لبان زیابین بوسه جاودانه می خواهم

سارا جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:37 ب.ظ

من بی مرام نیستم هیچ وقت / نظراتم رو ثبت نکن

مریم جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ب.ظ http://www.baranlovely2004.blogfa.com/

سلام محمد خان ...خیلی قشنگ بود....برای یه لحظه دلم هوای اون روزا رو کرد.....خیلی قشنگ بود...بای پسر گل

مریم جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.baranlovely2004.blogfa.com/

سلام محمد خان ...خیلی مطلب قشنگی بود....برای یه لحظه دلم هواشو کرد.......معلومه که خیلی با احساسی....اگه اجازه بدی ...می خوام با افتخار لینکتون کنم..............بای

فریده یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:29 ب.ظ http://bandarlengeh.blogsky.com

هیچ وقت از آدمایی که ضعیفن و نمی تونن با مشکلاتشون روبرو بشن بدم میومد...

عسل یکشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:57 ب.ظ http://kaboosebidari.persianblog.ir/

آخ جون اول شدم هورااااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد