دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

نیاز

بی دریغ محبت کردن یک نیاز است

مدت هاست که سرشار از عشقی هستم که از وجودم جاری گشته و همه جرعه ای از ان می نوشند. سرشار از عشقم. لبریز از محبت کردن. 

گاه حس میکنم به کسی نیاز دارم که تمام عاشقانه هایم را نثارش کنم . اما اکنون ... ارامشی عمیق، قلبی رئوف، دنیایی زیبا، پناهگاهی امن، پشتوانه ای محکم، ... این نیست مفهوم عشق.  نمی شود بیانش کرد باید با تمام وجود حسش کنی تا درکش کنی. 


به یاد داری عاشقانه هایم را؟ انچه که دیوانه وار نثارت می کردم را؟ اما  انچه با تو تجربه کردم سحر عشق نبود. هرگز نبود. من تشنه بودم  سر چشمه را نیافته بودم. تو بدل بودی. خراب شدی. از تو گذشتن برایم مرگ بود. من مردم. باور کن. و دوباره چشم که باز کردم. خود را در ساحل دریایی دیدم. سیراب . در عشق غسل کردم . با دستانی پر از اب دوباره  به دنیای شما امدم. 

زندگی میکنم در حالی که از دستانم عشق می چکد . 


نشانی از دریا اگر خواستید:

- مهربان ترین انسان روی زمین

 - ...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد