دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

وای از دل اه از پریشانی

تو که رفته بودی 

من که از خنجری که یادگاری به پشتم نشانده بودی گله ای نداشتم

چرا برگشتی؟ بس نبود؟ 

تو که می دانی من نمی توانم به تو نه بگویم

چقدر نیمه شب ها زنگت زدم و اومدم پشت خطت عزیزم؟

عکست را توی اینترنت دیدم ، قلبم خاکستر شد، چشمام دریا...

سردی نگاهت را ... دستت را که از دستانم میکشیدی... خودت را که از من دور می کردی...

تو بگو...

چگونه فراموش کنم؟!


می دانی که میدانم چرا رهایم کردی...

می دانی که خوب می دانم عشق پاکم را جز به پول و هوس نفروختی!

حال برگشته ای؟! 


چی شد؟ استفادش را کرد و ولت کرد؟ حالا دلت گرفته و یادت افتاده که تنها مرحم قلبت من بودم؟

چی شد؟ اونکه پول داشت؟ ماشین مدل بالا داشت؟ خوش قیافه هم که بود؟ پس چی شد؟ کجاست؟ 


یادت میاد نمی ذاشتی دستات را بگیرم؟ 

یادم نمیره باهاش کجاها که نرفتی و چه ها که نکردی  ....

برو سحر

 

تورو خدا برو


دروغ هات یادم نمیره


یادم نمیره.  برو به سلامت


نظرات 2 + ارسال نظر
محمد کولی دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:54 ب.ظ http://gITAN.blogsky.com

آره عزیزم فقط من بودم که سه سال عاشقت بودم و هوس را تو رابطمون راه ندادم. فقط من بودم که با قلبم دوستت داشتم نه با آلتم. اما تو من را به آلتت فروختی. وبه پول. حالا اومدی که چی؟ با چه رویی؟ فکر کردی با چهار تا دروغ می تونی خرم کنی؟ (یادته به من می گفتی "خرو") واقعا که خیلی خرم.

این قسمت را توی نظرات نوشتم که همه نفهمن که من خرم.

شیدا چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ب.ظ http://www.love-faith-hope.blogfa.com

سلام...
اقا محمد متاسفم بابت اتفاقی که پیش اومده براتون
خیلی سخته ادم یکی که مال خودشه رو با یکی دیگه ببینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد