دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دوراهی

تصمیم گرفتن خیلی سخت میشه 

وقتی که یک دختر خوشگل و ناز که دوستش هم داری به زبون بی زبونی بهت میگه برای سکس امادست.

و تو میمونی و دوراهی...

همیشه اونقدر توجیح وجود داره که بشه یک گناه را انجام داد و یه ذره عذاب وجدان هم نگرفت.

اما فقط یه دلیل وجود داره که بخوای به خودت و اون دختر بگی : "نه!" !!!



به نظر شما چه کار کنم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد