دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

مخمصه

کلاغ

به کلاغ

به بی کسی کلاغ که همه از او بیزارند


و سوسک

به مخمصه ی یک سوسک در وان حمام


به تمنای یک مگس برای ادامه زندگی در تار عنکبوت


و به لاشخور ها و کرکس ها


به کفتار ها و به خوک


به دم از بدن جدا شده ی مارمولک 


و به عشق

به عشق که تو را به کشف تمام این ها وا می دارد و خود نمی فهمی ...


نظرات 4 + ارسال نظر
نقاب سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ب.ظ http://negha.blogsky.com/

سلام دوست عزیزم و سپاس فراوان در باب حضورت شما.

راستش شیوه نوشتار بنده کوتاه است بجای استفاده از کلمه ""پی نوشت"" که در ادامه مطلب می نویسند نوشتم ""پ . ن"" ... وگرنه هیچ منظور خاصی نداشتم.

چه متن زیبایی نوشته ای... و واقعا عشق انسان ها را به کشف چه چیزهایی وا می دارد.

به قول معروف شاید عشق همین باشد.ولی حس می کنم شما هم مثل من از بعد دیگری به عشق می نگری که ....

بیخیال.
موفق باشی

دامون چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ق.ظ http://www.damun.blogsky.com

سلام
ممنونم از تحلیل زیبات در مورد چند خطی که در بلاگ نوشتم...
خوندن برداشتهای متفاوت از تصویری که معنای خاصی برات داره برام جالبه
این شعر گونه تو هم خیلی جالبه
توجه به چیزهایی که معمولا در شزایط عادی چندشناک و نفرت انگیز به نظر میرسند اما اگر کشف بشند...با عشق کشف بشند همه شون معنایی دیگر گونه به خودشون می گیرند.
امیدوارم مشکلات مالی به زودی حل بشه

دامون چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ

یادم رفت بگم!
من زمین شناسی درس میدم

آوا چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.shabeahoraie.blogfa.com

سلام

خوبی؟
برای من هم ترس به هم داره اما وقتی که ترانشو گوش میدم

با روح و روانم بازی میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد