دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

رسیدم- دوباره

دویدم

بیست و چند سال دویدم 

مگر که پیدایش کنم...


امروز با دستانی خالی و خسته

 مثل همیشه شب شد.

 به غروب که رسیدم 

از غم خبری نبود

اندیشیدم: چه خوب! ( وتنها چند ثانیه اندیشیدم)

 

من بودم و نبودم درست مثل غم که دیگر نبود


i feel that i 


Drowned in absurd
نظرات 1 + ارسال نظر
Uncreated سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:36 ب.ظ

خوش به حالت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد