دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

وارونه


من امشب لباس هایم را وارونه می پوشم


ای دنیایی که وارونه شدی...


و پشت سر هم ضربه میزنی


از جان من چه می خواهی؟


چون تو شوم؟


باشد


من امشب لباس هایم را وارونه می پوشم

نظرات 4 + ارسال نظر
uncreated چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:13 ب.ظ

من امشب...
هیچی!دل و دماغ ندارم

محمد مزده پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ق.ظ http://foulex.blogsky.com

به حتم من هم امشب لباس هایم را وارونه می پوشم ...

تو هم؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:17 ب.ظ

salam. ghashang bod.
mehmone hamishegi
می گریم و چشم هایم از ابر پر است

کافی است که دیگر دلم از صبر پر است

ای چشم غزال کم بیا نزدیکم

پاهای من از دویدن ببر پر است

قدمت روی چشم.
اما...

امان از ابری که خیال باریدن ندارد!!!

[ بدون نام ] جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:02 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

nasho mesle donyaii ke varoonas age beshi ham rangesh .khodet gom mikoni ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد