دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

بی ادم


عشق مرد

عشق پشت در یک خانه مرد

عشق سیلی هم خورد


عشق کبود هم شد

عشق اه ها کشید

عشق اشک ها ریخت


عشق را به خاک سپردند


عشق به اسرار الهی پیوست


مزار عشق هم به اسرار الهی پیوست


...


و بشر بدود به دنبال مزار عشق


خاک به خاک

-در تمام خاک زمین


شهر به شهر

مسجد به مسجد

حتی در خود خانه ی خدا

قرن به قرن

لحظه به لحظه...

بشر بدود به دنبال مزار عشق


و نمی یابی! 

ای بیچاره بنی ادم...


حتی مزار عشق را!!!

بلکه انتظار مرحمی باشد بر بی رحمی اجداد تو!


...


-هرچه عشق بود کشتید

- - کم از خون خدا نریختید

- - خون فرشتگان هم کم در شیشه نکردید!

- - - - نمک بر زخم عشق کم نپاشیدید...


ای بیچاره بنی آدم!!!


از همان لحظه ی بین در و دیوار عشق با زمین و زمینیان


عشق با قلب هر زن و مرد


عشق با جان ما


غریبه شد


و عشق

افسانه شد...


اما


ای بیچاره بنی ادم!!!


دریغا که

افسانه ی عشق را هم به خاک می سپاری...


برو

برو ای بیچاره بنی آدم

برو تا هم آغوشی حیوان

برو که باخته ای

و خبر نداری که چه باخته ای...


نظرات 4 + ارسال نظر
باقری یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

دوست بزرگوار سلام.
اِلهی کَیْفَ أدْعُوکَ و أنَا أنَا وَ کَیْفَ أقْطَعُ رَجآئی مِنْکَ و أنْتَ أنْتَ ؟
خدای من! چطور صدات کنم که من، منم و چطور ازت نا امید بشم که تو، تویی؟

إِلهی إذا لَمْ أسْئلْکَ فَتُعْطِیَنی فَمَنْ ذَا الَّذی اَسْئَلُهُ فَیُعْطینی؟
خدای من! وقتی ازت چیزی نخواستم، بهم دادی کیو می تونم پیدا کنم که ازش چیزی بخوام و بهم بده؟

nina یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:04 ب.ظ http://taleghantaleghan.blogsky.com

jaleb va kami hozn alod bood

من سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:57 ب.ظ

عشق داشتن یا نداشتن ،عاشق بودن یا نبودن بنی آدم فقط به خودشون ربط داره،هیچ کس نمیتونه عشق به ....از دل یه عاشق واقعی بگیره حتی معشوقش،پس بیا به قاتلهای عشق های الکی توجه نکنیم عاشق باشیم به عاشق بودنمون افتخار کنیم با عاشقی زندگی کنیم که خدا سر دسته عاشقاست،
همیشه دوست داشتم یکی عاشقم باشه،من محلش ندم لذت بخش بود ،ولی الان فهمیدم عاشق بودن لذت بخش تر از معشوق بودنه،چون نفسهایی که می کشی همش معنی داره به یاد اون به فکر اون و به امید دیدن اون،پس سعی نکن یه قاتل بی عرضه باشی، عاشق باش بی توقع از خدا از معشوق از قسمت ،عاشق باش چون قسمت نمی تونه عشق پاکی که تو دلت داری رو ازت دلت بگیره مگر اینه خودت تقدیمش کنی. عاشق باش چون به خدا نزدیک می شی مثل من که داشتم تو دنیای مادی غرق می شدم،ازت ممنونم منو به خدا نزدیک کردی.و این لحظه دوست دارم بگم جه باشی با من چه نباشی (بد جوری،عجیب ،داغون،بی مثل،بی تا،ببخشید کم ،من فقط عاشقونه دوست دارم)

...

من سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ب.ظ

من فراموش شدم
لیک چشمان تو در خاطر من می¬ماند
ناشکیبی هایت
یاد من می ماند
ای سزاوار تو را نام نهادن معشوق
دوستت می دارم
تب تو در دل بی ساحل من می ماند
خنده های تلخت
خاطرم می ماند
من به آن جاده چشمان تو گمراه شدم
دل و دین را دادم
با تو همراه شدم
ای مسافر که مرا گم کردی
جاده عشق تو در خاطر من می ماند
شور تو در سر من می ماند
خاطرم می ماند
فال حافظ، بوستان سعدی
اشک غم ،شب گردی
شعر " من می مانم"
آنچه با من کردی
تا ابد خواهم گفت:
دوستت می دارم
چونکه طعم خوش عشق
تو به من نوشاندی
و من عاشق را
تو به من فهماندی
خاطراتت را در خاطر خود، زنده کنم
دوستت می دارم
هرچه جز این گفتم
به خدا از غم دوری تو بود
من تو را می بینم
با خیالت مستم
گفتمت چون بروی می میرم
لیک انگار نمردم
هستم
خاطرت چاشنی این نفس رنجور است
ورنه بی دولت عشق
جایم اندر گور است
آرزو دارم خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند
ظلمت شام، سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که تبش در تن توست
حضرت دوست، جدایت نکند
آرزو دارم در غم هایت
دیده ام تر باشد
و در آن لحظه که تنها هستی
عشق اندر تو شناور باشد
آرزو دارم یادم نرود
دوستت می دارم
آرزو دارم هرگز تو ز یادم نروی
تو ز یادم نروی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد