دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

فکر میکنم

گاهی وقت ها فکر می کنم

هیچ نداری


مگر نیم جو معرفت ...


شاید...





یه مدت پیش یه دوستی یه چیزی گفت که من خیلی به دلم نشست با اجازش اینجا می نویسمش :


"سهم من از هم بستر قصه ی همان مرغان مهاجری ست که فقط می گذرند..."

نظرات 2 + ارسال نظر
uncreated جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ

:)

م ن جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:51 ب.ظ

اینجور که تو میگی اونم ندارم.......
محمد ..............بی خیال
......... خوش بحالت همه چی تمومی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد