دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

شکل رفتن

رفتنت را 

-هرچند سخت- اما پذیرفتم

-گفتی که بر میگردی-


... ... ... ... ... ... . . .


رفتی


دلت تنگ نشد

در خاطرت جایی نداشتم


تو رفتی که بروی

و از شکل رفتنت شکه شدم


از دوریت غصه نخوردم 

فقط

از دل سنگت چشم دیگری داشتم





دیروز که میرفتی با اشتیاق پریدی و بی هوا از هزاران چشم بوسیدی و گریستی...


امروز وقت رفتن حواست پیش من نبود و چشمانت جای دیگری را می پایید و من دلیل اضطراب نا اشنایت را هرگز نفهمیدم...


-    ...    -



نقطه.




خوش به حالت... قایقت هنوز لب ساحل پهلو گرفته... هر چند بی سرنشین و منتظر.... قایق مارا یکی سوار شد و برد و در مه گم شد که اصلا از زلال اب خبر نداشت و تنها از قایق سواری خوشش می امد! برایش قایق و صاحب قایق مهم نبود... شنیدنم درد می کند ! فکر میکنم رگ های قلبش گشاد شده! اخه بیچاره "شنیدنم" تا حالا خیلی دروغ شنیده1

نظرات 1 + ارسال نظر
شهرزاد جمعه 28 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:24 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

darde doost dashtano shayad kheyli khoub bedoonam ama behesh fek nemigam nakon chon nemishe.ama khodetam azar nade.baziha liaghate doost dashtano nadaran
ساله نو مبارک امیدوارم ساله خوبی‌ برات باشه
rasti kam peida shodi sar nemizani!!!

سادیسم متورم و سرطانی من از ازار خویشتنم لذت می برد.

سال نو؟! ممنون. برای تو هم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد