دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

عیدی می دهم ( به جون خودم)

اینجا خونه ی منه


تمام همسایه هام رو  مثل فامیل های مجازیم دوست دارم


و می خوام سر سال تحویل یه جایزه بهتون بدمیه عیدی....


اما فقط باید به این سوال جواب بدید:


اون چیه که وقتی داری دوست نداری داشته باشی و وقتی که نداری دوست داری داشته باشی؟




پشیمون شدم. ببخشید. واقعا ببخشید...

تنهایم

تنهای تنهایم


سالم را اینجا تحویل میکنم


در همین خا نه ی مجازی


اینجا تنها جایی است

تنها کسی است

که دارم


تنهایم

تنهای تنهایم

نظرات 3 + ارسال نظر
شهرزاد شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:35 ب.ظ http://hichopoch.blogsky.com

bia baba manam az sare kar oumadam beshin salo baham tahvil konim rasti javabe soalet oun tanhaiiye baraye man!!

uncreated سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ

من چی بگم که همین یه جا,همین تنها کس را هم ندارم که لحظه ی تحویل سال!! سر به روی شانه های بلاگم بذارم؟!
(خصوصی)

uncreated سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:37 ب.ظ

بیا به دیدنم,بیا...
تنهایم بیا...
شب ها فقط چند دقیقه با موبایلم میام و به بلاگ سر می زنم و کامنتهایت را از نو می خوانم...
و می بینم,هر شب,که هیچ خبری نیست...
و وقتی میآیی تنهادردم کمی آرام می گیرد...
این روزها نمی دانم چه مرگم است,چشم و گوشم به گوشی است,زنگ نمی خورد,کسی نیست...
کاش حداقل می تونستم بیام نت:(
وقتی نمی تونی بمونی تو خونه می زنی بیرون... اما من همین هم نمی تونم!
...
الان بغضم می ترکه!
...
آن صندلی سرخ و یک نفره ی تنها و بی تاب...از ازل یک نفره خلق شده...
اما بی تاب است...
(خصوصی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد