دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

فرقی نمی کند باور کنیم یا نکنیم،

اتفاقات بد هم می افتند


اما فرق می کند چقدر به خدا ایمان داشته باشیم که بدانیم پشت هر چیز خیری است

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 4 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:52 ب.ظ

یا رب دگر از خلق جهان بی خبرم کن
چون سرو سرافراز چمن بی ثمرم کن
آثار من آتش بزن و بی اثرم کن
دیگر زهنر خسته شدم بی هنرم کن
بر این بنده ببخشا دلم مرده خدایا
ز بس رنگ و ریا دیدم از این آدم خاکی
ز بس فتنه گری دیدم از این عالم خاکی
خدایا تو کریمی فلک را بگشا در
که با بال شکسته به عرش تو کشم پر
آتش به جان دل بیفتد کز دست او آتش گرفتم
در این دیار پر تمنا بی آرزو آتش گرفتم
یه قطره بارانم خدایا گوهرم کن
ای کعبه مقصود عالم بی نیاز از هر درم کن

[ بدون نام ] جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ

اینجا هوا ابریست
آنجا را نمیدانم
اینجا شده پاییز آنجا را نمیدانم
اینجا فقط رنگ است آنجا را نمیدانم
اینجا دلی ...
.....آنجا را نمیدانم

[ بدون نام ] جمعه 6 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ب.ظ

یه جایی توی این وبلاگ یه روز ی خونه من بود...

یه جایی توی این قلب هنوز هم خونه ی تو هست

... دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ

.گاهی وقتا عشق اونقدر قویه که حتی اگه از پرتگاه پرت بشی باز به راهت ادامه میدی...

... دوشنبه 9 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ

گاهی وقتا عشق اونقدر قویه که حتی اگه از پرتگاه پرت بشی باز به راهت ادامه میدی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد