دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

شرمسارانه فقط برای تو

سلام. 
روی سخن ندارم و جز تو هم کسی را ندارم 
احضاریه دادگاه... حکم جلب... و چند ماهی زندان 
کم و زیادش را نمی دانم. اما شاید چند وقتی نباشم.  
دوستت دارم و شاید اینها همه اندازه درد تو نباشد. اما برای خودم تاوان کمی نیست 
مراحل دادگاه بیش از اینها طول خواهد کشید  
. اما از تقدیر نمی توان گریخت  
نمی دانم نصف مهریه اش چقدر زندان دارد.  
اما می دانم هرچقدر که باشد  باز هم کم است در برابر اشتباهم.  
دوستت دارم و تمام این روزهای سخت که خوب پیرم کرده اند تنها با یاد جوانی های ناب پا به پای تو زنده مانده ام.  
ممنونم که هنوز هم هستی
ممنونم که بهترین خاطره هارا برایم به یادگار گذاشتی
ممنونم  .
     ممنونم
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

افسانه هارارهاکن که میگویند
دوری ودوستی...
فاصله هایندکه عشق رامی بلعند
من اگرنباشم...
شیرین دیگری جایم راپرمی کند، به همین سادگی...

تو اگر نباشی؟؟؟
دیگری؟؟؟

اینچنین است:
تو اگر نباشی
من جان می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد