دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

ساز دلت که هم صدا شد 

تعلل نکن

گاهی

وقتی تپشهای قلبت کلید های پیانو را فشار میدهد

و از تکنوازی درونت 

-که پر اس از عادت و ارامش و تنهایی

هر لحظه لذت میبری

ناگاه 

سوز ویلنی را میشنوی که با ریتم تو می نوازد

لحظه ای درنگ میکنی

میمانی

می نگری

میترسی

که در خلوت و سکوت تکنوازی را لذت ببری یا سمفونی بسرایی


درماندگی شیرینیست

انقدر شیرین که ترس اینکه دیگر تکرار نشود وسوسه رد کردنش را اوج میدهد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد