دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

جاده مرا می خواند

تو امدی و بعد از تو هیچ گلی سرخ نشد

ای قاب چشمهایم

ای پنجره زندگی ام

ابی اسمان شرمش میشود از ابی دنیای تو

برایم لیلا بخوان 

ای عاشق ترین غایب

بازوانم را بگیر

جاده های یخ زده را نیمه شب با تو رفتن کم دارم

چای داغ ایوان یخ میزند در انتظارت

سنگین مینویسم

زنده بودن هم بر دوشم سنگینی میکند

ای سهمگین ترین حادثه

ای ماندگارترین لحظه

تو فراموش نشدنی ترین مسافری بودی که هنوز هم هستی 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد