دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

دل نوشته های یک کولی

همچون کرگدن تنها به گا رفتم

ترس

زنجیر شده روانم  بر ستون های سرداب اندوه

پنجه ای درونم را خنج می کشد

پیچک بیهودگی بر دست و پایم میپیچد

در بستر مشمعز کننده  پوچی تسلیم رویا می شوم


از تمام ادمها فرار میکنم


اندوه  بر پشتم سنگینی میکند


خالی ام


خالی تر از همیشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد